-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:17219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

عقيدة اباضيه دربارة مرتكب كبيره چيست؟
خوارج همگي، حتي اباضيه متفقند بر اينكه ارتكاب گناه كبيره موجب كفر ميِشود و افراطيان آنها چنين فردي را بي دين و كافر و مشرك ميدانند اما اباضيه كه موضع نرمتري دارند او را كافر نعمت الهي ميدانند از اين رو مسلمان فاسق در نزد اباضيه كافر است به معني كافر نعمت. براي آشنايي با مقصود اصلي آنها، عبارت يكي از نويسندگانشان را با آنكه عبارت طولاني و مفصل است، ذكر ميكنيم:
علي يحيي معمر ميگويد: بسياري از افرادي كه اباضيه را نميشناسند خيال ميكنند كه اباضيه با خوارج در مشرك دانستن گناهكاران، هم عقيدهاند و نميدانند كه اباضيه، وقتي به گناهكاران موحد متهتك محرمات الهي، كافر ميگويند آنها را كافر نعمت ميدانند و اين معني را از آياتي كه كفر در امثال اين موارد بر كفران نعمت به كار رفته، اخذ كردهاند و به احاديث پيامبر(ص) استناد جستهاند:
«و لله علي الناس حجالبيت من استطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن العالمين» العمران/97 [ آن دسته از مردم كه توانايي دارند حج خانه خدا را به فرمان او انجام دهند و اگر كسي كفر ورزد (بداند) خداوند بينياز از عالميان است.]
«ليبلوني ءاشكرام اكفر و من شكر فانّما يشكر لنفسه و من كفر فانّ ربّي غني كريم» نمل/ 40 [تا مرا بيازمايد كه شكر گزارم يا كفر ورزم و كسي كه شكر ميگزارد براي خود است و كسي كه كفر ميورزد (بداند) پروردگارم بينياز و كريم است.]
«و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك همالكافرون» مائده/44 [گر كسي بر اساس ديني كه خدا نازل كرده حكم نميكند كافر است.]
اقرع بن حابس از پيامبر(ص) سؤال كرد: يارسول الله ! آيا حج هر سال بر ما واجب است؟ حضرت فرمود: اگر بگويم آري همانا واجب خواهدشد وقتي واجب شد شما قادر به انجامش نخواهيدبود واگرانجامش ندهيد كافر خواهيدشد. بازفرمود: كسي كه نماز را ترك كند كافر ميشود ونيز فرمود: بين مسلمان و كافر تنها ترك نماز فاصله است و فرمود: آگاه باشيد پس از من يكديگر را نكشيد كه كافر ميشويد وفرمود: رشوة در حكم، كفر است.
خلاصة بحث: وقتي كه اباضيه موحّدي راكافر ميدانند مقصودشان كافر نعمت است كه ديگران از آن به فسق و عصيان تعبير ميكنند. آنچه را كه اباضيه كفر نعمت مينامد، معتزله آن را فسق (اطلاق فاسق بر مرتكب كبيره به معتزله اختصاص ندارد، بلكه اشاعره و اماميه نيز در اين اطلاق سهيمند بلكه دو فرقة اخير در اين اصطلاح از معتزله مقدمترند، زيرا مرتكب كبيره نزد اين دو گروه نه كافر محسوب مي شود؛ ونه مشرك بلكه مؤمن محسوب مي شود به خلاف معتزله كه مرتكب كبيره نزد آنها نه كافر محسوب مي شود ونه مؤمن بلكه بين آن دو قرار ميگيرد) و ديگران آن را نفاق و عصيان مينامند ودر واقع همه به يك معناست
بررسي:
اولاً: محكّمة اولي از كفر جز خروج از دين چيزي اراده نميكردند و به اميرالمؤمنين ميگفتند: از كفرت توبه كن و او در جوابشان ميفرمود: آيا پس از ايمان به خدا و جهاد در كنار پيامبر خدا، خود را كافر بدانم. اگر چنين كنم، گمراه شدهام و از هدايت يافتگان نخواهم بود (نهجالبلاغه، خطبه 58).
وقتي عبداللّه بن اباض يا كسي كه قبل از او بود، اين انحراف فكري را متوجه شد، كفر را به كفران نعمت تأويل كرد تا بدين صورت نظرية محكّمة اولي را تخطئه نكرده باشد.
ثانيأ: اگر فرض كنيم كه قرآن كريم، كفر را به معني كفران نعمت به كار برده ياسنت، آن را در حق تارك الصلاة استعمال كرده، چنين استعمالي به غايت اندك است. تنها كلمة كفر ومشتقات آن 450 بار در قرآن آمده است و اغلب هم كفر اعتقادي و خروج از دين مراد بودهاست. اگر كفر به معني كفران نعمت به كار رفتهاست، اين كار برد از يك يا دو مورد تجاوز نميكند. اين از يك طرف و از طرف ديگر، كلمة كفر و كافر مفهوم خاصي را القاء ميكند كه دلها را ميلرزاند و قلبها را ميترساند زيرا از كلمة كفر، تنها خروج از دين اراده ميِشود. از اين رو استعمال آن در هر گناه كبيرهاي از شدت اهميت آن ميكاهد و عظمت ان را از بين ميبرد. نويسنده اثر خاصي را كه براي كلمة نفاق ادعا كردهاست در كلمة كفر به نحو شديدتر وجود دارد. پس اباضيه به همان دليلي كه از به كار بردن كلمة نفاق ابا دارند بايد به همان دليل از استعمال كلمة كفر هم پرهيز نمايند زيرا هر دو كلمه در اين اثر ناگوار شريكند. آيا بهتر نيست كه اباضيه شيوة ساير مسلمانان را در پيش گيرند و در مورد مرتكبان كبيره از لفظ ديگري استفاده كنند؟
البته نويسندة اباضي به آنچه كه ذكر كرديم توجه دارد چون او بر اين عقيدة اباضيه كه « مخالفان، كافران نعمتند نه كافران عقيده » حاشيه ميزند و ميگويد: بيترديد، وقتي به هر مسلماني گفتهشود: « اباضيه تورا مسلمان نميداند و كافرميداند » به خشم ميآيد و آنهارا فرقة گمراه، ستمگر و مستوجب لعن ميداند و مجالي نميدهد تا تو تفاوت معاني كفر را بيان نمايي (علي يحيي معمر: الاباضيه بينالفرق الاسلاميه 1/103).
اما نكوهش، به جاي آنكه متوجه نويسندگان مقالات باشد متوجه نويسنده و گذشتگان اوست. چون اينانند كه لفظ كفر را دربارة مخالفان به كار ميبرند با اين تفاوت كه افراطيان، آن را به كفر اعتقادي تفسير ميكنند و ديگران به كفر نعمت معني ميكنند؛ با اين استدلال كه لفظ كفر دربارة مرتكبان كبيره به كار رفتهاست. آنگاه از پيامبر بزرگوار نقل ميكنند كه فرمود: رشوة قاضي، كفر است و نيز فرمود: كسي كه نزد كاهن يا منجم ميرود و گفتهاي او را ميپذيرد، پس او به آنچه كه بر محمد(ص) نازل شده، كفر ورزيدهاست (صالح بن احمد صوافي: الامام جابر بن زيد/ 123).

فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي ج 5
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.